مانده در ، خاطرم ، یادی از شبهای دیرین
رفتی و ، مانده ام ، بی تو من تنها و غمگین
باور كن ، ندارم ، جز یاده تو یاده دیگر
دریغا ، لحظه ای ، جز خیالت نیست در سر
من موندم و یك خاطره ، خاطره ای تلخ و غمگین
رفتی و با رفتنت ، افتادم در دام نفرین
رفتی و با رفتنت ، افتادم در دام نفرین
خدایا چه سخته ، روز و شب محنت كشیدن
با یاد گذشته ، هر شب و به صبح رسیدن
چه حاصل ز دنیا ، جز غم و اندوه و زاری
یه زخمه ست ، یه خنجر ، تا همیشه یادگاری
همینه ، همیشه ، هر چی عاشقه می دونه
جدایی ، می رسه ، عاقبت تنها می مونه
كاش می شد ، دست غم ، از من و تو دور بمونه
برای عشق ما ، شعر دلتنگی نخونه
شعر دلتنگی نخونه
اینها نتیجه ی تقدیر من نبود
آغاز با تو بود
تقصیر من نبود
فكر نكن دلم برایت تنگ نمی شود
فكر نكن نمی شود ببینمت ، یعنی نمی خواهم ببینمت
ببین! نگذاشتند با نخواستیم كلی فرق دارد
می سپارمت به بارانی كه عصر خنك آن پنجشنبه بارید وتو اسمش را گذاشتی اتفاق آشناییمان
می سپارمت به آن دو ستاره كه دیگر مال ما نیست
به تمام زیبا ها! برو زیبا ، سرنوشت را نمی شود از سر نوشت ، خداحافظ ، خداحافظ
همینه ، همیشه ، هر چی عاشقه می دونه
جدایی ، می رسه ، عاقبت تنها می مونه
كاش می شد ، دست غم ، از من و تو دور بمونه
برای عشق ما ، شعر دلتنگی نخونه
شعر دلتنگی نخونه